حاکمیت شرکتی در شرکت های کوچک و متوسط: رابطه مالکیت و تیم مدیریت ارشد با هدفگذاری استراتژیک و سنجش عملکرد

این تحقیق با تاثیر ساختار حاکمیت شرکت بر سیستم کنترل مدیریت سروکار دارد. حاکمیت شرکتی، محدودیت هایی که روابط بین ذینفعان مختلف در یک شرکت را شکل می دهد ، پوشش می دهد. بویژه مکانیزم های حاکمیت شرکتی مشخص می کند که اهداف اولیه شرکت چگونه پایه گذاری و بیان می شود. بخش زیادی از متون حاکمیت شرکتی بر روی روابط بین مالکان شرکت ها و مدیران ارشدی که شرکت را اداره می کنند، تمرکز دارد. مالکان شرکت بیشتر به عنوان سهامداران اصلی که اهداف اصلی را مشخص می کنند در نظر گرفته می شوند و مکانیزم های مختلفی برای اطمینان از عمل تیم مدیریت ارشد در جهت خواسته های مالکان و اجرای اهداف تعیین شده آن ها ارائه شده است. کنترل مدیریت بر روابط بین تیم مدیریت ارشد و سایر مدیران و کارمندان که کارهای روزانه را انجام می دهند، تمرکز دارد. این شامل مجموعه مکانیزم های طراحی شده و اجرا شده توسط تیم مدیریت ارشد برای تاثیر و کنترل رفتار مدیران و کارمندان برای دستیابی بهتر به اهداف سازمانی می باشد. ما معتقدیم درگیری اعضای خانواده موسس در تیم مدیریت ارشد، به عنوان یک ویژگی حاکمیت شرکتی بر چگونگی کنترل زیردستان توسط تیم مدیریت ارشد تاثیر دارد و موجب استفاده کمتر شرکت از سنجه های کارایی چندگانه در شیوه های تعیین هدف استراتژیک و همچنین استفاده کمتر شرکت از قراردادهای تشویقی برای مدیران می شود. بر اساس اطلاعات بدست آمده توسط پرسشنامه از 171 شرکت کوچک و متوسط به عنوان نمونه، تحقیق ما شواهد تجربی مبنی بر ارتباط سن شرکت با استفاده کمتر از سنجه های کارایی در تعیین اهداف استراتژیک و ارتباط درگیری خانواده موسس در تیم مدیریت ارشد با استفاده کمتر از قراردادهای تشویقی و تعدیل این تاثیر درگیری خانواده با صنعت شرکت ارائه می کند.